امروز : پنج شنبه، 20 مرداد 1401
  • تماس با ما
  • درباره ما
  • تبلیغات
  • پیوندها
  • اوقات شرعی
  • آب و هوا
  • RSS

 تژگاه

تبلیغات
  • صفحه نخست
  • سرویس خبر
    • سیاست
    • اقتصاد
    • فرهنگ
    • ورزش
    • عمومی
    • اندیشه و مذهب
  • دفاع مقدس
    • شهدا
    • رزمندگان
    • دانشنامه جنگ
    • گالری دفاع مقدس
  • مردم شناسی
    • ایلات و عشایر
    • آداب و رسوم
    • فرهنگ و باور
    • ادبیات و موسیقی
    • تاریخ و جغرافیا
    • وسایل و معیشت
    • مشاهیر و مفاخر
    • گالری مردم شناسی
  • بالاگریوه
  • گردشگری
    • اماکن تاریخی
    • اماکن تفریحی
    • اماکن زیارتی
    • طبیعت گردی
    • سوغات سفر
    • -->
    • صنایع دستی
    • غذاهای محلی
    • سفر نامه ها
    • گالری گردشگری
  • خانواده
    • آرایش و زیبایی
    • مد و پوشاک
    • سلامت و بهداشت
    • فن خانه داری
    • آشپزباشی
    • کودک و نوجوان
    • زنان و دختران
  • ویژه ها
    • گفت و گو
    • مصاحبه
    • یادداشت
    • شنیده ها
    • دیدگاه شما
    • گوناگون
    • کشوری
    • بین الملل
  • چند رسانه ای
    • عکس
    • فیلم و صوت
    • پوستر و نقاشی
    • گرافیک و کاریکاتور
  • علمی پژوهشی
    • پژوهش
    • مقاله
    • کتاب
    • علم وفناوری
  • گزارش
  • وبلاگ ها
  • انتخابات
عضویت    ورود
ورود به سایت
 مرا ببر ز خاطرت!
بازیابی رمز ورود
  • همایش نویسندگان نو قلم در قزوین با حضور زهرا دریکوند کوچکترین نویسنده کشور در حوزه ایثار و شهادت
  • فتوحی شهردار خرم آباد: احداث بلوار شهید میررضایی در دستور کار است
  • تقدیر و تشکر از خدمات رئیس سابق بنیاد شهید و امور ایثارگران استان لرستان
  • به پاس خدمات جناب سرهنگ حدادی فرمانده سابق کلانتری 18گلدشت
  • به پاس زحمات جناب سرهنگ دولتشاهی فرمانده سابق انتظامی شهرستان خرم آباد
  • دانش آموز لرستانی کتاب حاج قاسم و بچه ها را نوشت
  • تجلیل مهندس قاسمی از کوچکترین نویسنده کشور و استان
  • اهدای «نشان سلیمانی» به کوچکترین نویسنده کشور در مورد سردار دل‌ها
ویـژه
همایش نویسندگان نو قلم در قزوین با حضور زهرا دریکوند کوچکترین نویسنده کشور در حوزه ایثار و شهادت
همایش نویسندگان نو قلم در قزوین با حضور زهرا دریکوند
فتوحی شهردار خرم آباد: احداث بلوار شهید میررضایی در دستور کار است
فتوحی شهردار خرم آباد: احداث بلوار شهید میررضایی در دستور
تقدیر و تشکر از خدمات رئیس سابق بنیاد شهید و امور ایثارگران استان لرستان
تقدیر و تشکر از خدمات رئیس سابق بنیاد شهید و امور ایثارگران
به پاس خدمات جناب سرهنگ حدادی فرمانده سابق کلانتری 18گلدشت
به پاس خدمات جناب سرهنگ حدادی فرمانده سابق کلانتری 18گلدشت
به پاس زحمات جناب سرهنگ دولتشاهی فرمانده سابق انتظامی شهرستان خرم آباد
به پاس زحمات جناب سرهنگ دولتشاهی فرمانده سابق انتظامی
دانش آموز لرستانی کتاب حاج قاسم و بچه ها را نوشت
دانش آموز لرستانی کتاب حاج قاسم و بچه ها را نوشت
تجلیل مهندس قاسمی از کوچکترین نویسنده  کشور و استان
تجلیل مهندس قاسمی از کوچکترین نویسنده کشور و استان
اهدای «نشان سلیمانی» به کوچکترین نویسنده کشور در مورد سردار دل‌ها
اهدای «نشان سلیمانی» به کوچکترین نویسنده کشور در مورد سردار
بالاگریوه
تبلیغ شهیدان قلاوند.جهت دیدن تصاویرکلیک کنید
گالری ویدئو
گالری ویدئو
تبلیغات
لینکهای مفید
  • خانه دکتری | سایت تخصصی آزمون دکتری
  • سایت مصطفی / سبزخدا دریکوند
آرشیو
<    «  مرداد 1401  »    >
شیدسچپج
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031 
 گالری تست2
نظرسنجی
تبلیغات تبلیغات
تخت چون بالاگریوه لرستان
مطالب و نکته های بدون شرح
شگفتی مذهب راستین با مذهب دروغین
دسته بندی : پیشنهاد مدیر / ادبیات و موسیقی / فرهنگ عامه نسخه قابل چاپ تاریخ : 25 تیر 1394 , 22:53   -   شناسه خبر : 56   -  

نسخه خطی سروگل (فلک نازنامه)

نسخۀ در دست (ش 1856) آغاز و انجام افتاده. با این سربندها آغاز شده است. طلب کردن «گل» «ملک ناز» را و ملاقات او (به زودی...)؛ در تعریف «کوه شاداب» (چنین فرمود استاد سبک دست/ به هنگامی که طرح این کتاب بست)؛ داخل شدن «اختشان» به شهر «ختا» و فرستادن «مهران» را به «شاداب» (سخن‌پرداز استاد نکونام/ شکر چون ریخت اندر مغز بادام)؛ به میدان بردن مشتری منسوبان فلک ناز و رفتن سلجوق از پی او (درۀ گنج سخن را باز کردم/ سخن از مشتری آغاز کردم)...

نظر خود را درباره این مطلب درج فرمایید.

ابراهیم قیصری: فلک نازنامه را من از کودکی می‌شناسم، چون از جمله کتابهایی است که در روزگاران گذشته، نقل و نقل مجالس قصه خوانی در شبهای زمستان بود. برادر بزرگم بیت‌ها را به آواز می‌خواند و حاضران در صحنه‌های هیجانی داستان با کلمه «هِم...» که «مِ» آن را می‌کشیدند، دم می‌گرفتند. روزها، به سراغ کتاب می‌رفتم، تَورق می‌کردم و تصویرها را می‌دیدم. از دیدن تصویر پهلوانان محبوب خوشحال می‌شدم و با احساس کودکانه تحسین‌شان می کردم. چهرۀ «فاروق بداختر» پادشاه روم را که می‌دیدم از او بدم می‌آمد. تصویرهای کتاب، مضامین و صحنه های قصه را که شب پیش شنیده بودم در ذهنم تداعی می‌کرد و حتی برخی بیتها را که شکسته بسته یاد گرفته بودم با خود تکرار می‌کردم و آرزو می کردم که زود بزرگ بشوم تا بتوانم «فلک ناز» بخوانم.

حالا که صحبت از حفظ شعر پیش آمد جا دارد نکته‌ای دیگر از عهد صغر با حسرت یاد کنم و آن یاد از مجالس روضه خوانی قدیم است که حالت «المجالس کالمدارس» داشت. برخی از منبریانِ با سواد خوش ذوق خوش آواز بودند که به مناسبت موضوع سخن اشعاری می‌خواندند که به قول معروف هم فال بود و هم تماشا؛ ثواب و سواد با هم بود. به این معنی که مستعمان اهل دل هم از پیام و محتوای اشعار بهره می‌گرفتند و هم از آواز حزین و دلنشین گوینده لذت می بردند. بسیاری از آیات و احادیث و اشعاری که در سینه دارم یادگار همان مجالس پر فیض و برکت است. خوب به یاد دارم در یکی از «شام غریبان»های محل ما، روضه خوانی غریب و دلسوخته به منبر رفت و در آن فضای تاریک و غم انگیز، روضۀ «رقیّه خاتون»، دختر خردسال امام شهید (ع) و ماجرای آوردن سر مطهر سیدالشهدا به خرابۀ شام را بیان می‌کرد. از جمله وقتی از بی‌تابی حضرت رقیّه می‌گفت، این بیت را با صوتی حزین خواند که " وعدۀ وصل چون شود نزدیک / آتش عشق تیزتر گردد " و شوری در مجلس افتاد که چند تن از مجلسیان به حالت غشی افتادند و آنان را بر دوش کشیدند و از مجلس بیرون بردند. اما حالا " به جای شمع کافوری چراغ نفت می‌سوزد " و جانشین آن قصه خوانیهای دلنشین، "سه ریال!"های بی رنگ و رونق بعضی برنامه‌های تلویزیونی است که مثلاً " شاه عباس " صفوی را بر روی قالیهای ماشینی نشان می‌دهد و نمونه‌های دیگر از فحش دادن آدمها و "دوماً" و "سوماً" گفتنها که حال شنونده و بیننده را دگرگون می‌کند و صد البته که «سامان سخن گفتن نیست». از اصل موضوع دور نیفتیم. بازگو از نجد و از یاران نجد.

فلک ناز نامه – که نامهای دیگر هم دارد1– از جمله مثنویهای حماسی – عاشقانۀ زبان فارسی است که در گذشته نزد عوام، خواستاران بسیار داشته و چه بسا حالا هم داشته باشد. قهرمان اصلی داستان، " فلک ناز " فرزنمد عزیز مصر است که شخصیتی سه گانه دارد: مرد خداست و اهل عبادت و اطاعت پروردگار. نخستین حرکت او رفتن به خانۀ کعبه است و شگفتا که در این سفر حاج شاهزاده با پیری جهاندیده آشنا می‌شود و آن پیر به جای بحث و گفتگو از معارف دینی حرفهایی به میان می‌آورد که فلک ناز را از عشق مخلوق رهنمون می‌شود:

به شه گفتا یمن ملکی است آباد      سمن بویان همه با قد شمشاد
به نزدیک یمن ملکی عَدَن نام      پریرویی در آنجا دارد آرام
نگار مهوشی، قد همچو سروی     که در رفتار مانند تذروی
دو لب همچون عقیق آب داده       کمند گیسوان را تاب داده

و اوصاف و نشانی‌های هوس‌انگیز دیگر. فلک ناز به جستجوی چنین لعبتی می‌رود و پس از آن حادثه پشت سر حادثه پیش می‌آید: عشق و جنگ؛ جنگ و عشق. معشوقکانِ چندگانه و نبردهای جوراجور. شاعر از شخصیت مذهبی فلک ناز همین را به یاد دارد که پس از پیروزی در هر جنگی و رهایی از هر مهلکه‌ای، فلک‌ناز را به شکر گزاری و نماز و نیاز به درگاه حق می‌برد و بس! شاهزاده چهرۀ دومی هم دارد. پهلوان دلیری است که نه تنها با دشمنان قدرتمند به نبرد بر می‌خیزد و پیروز می‌شود، بلکه بنابر عرف داستانهای حماسی و پهلوانی، با شیر و اژدها و جن و دیو هم می‌جنگد و سرافراز از معرکه بیرون می‌آید2. فلک‌ناز، صاحب دلی زیبا پسند و عاشق پیشه هم هست. «آفتاب» دختر مَلِکِ مُلک خاور با دیدن تصویر شاهزادۀ مصری عاشق او می‌شودو به دنبال عشق خود به مصر می‌آید. «سروناز» شاهزاده خانم سرزمین ختاوختن شیفتۀ اوست و فلک‌ناز با هر دو ازدواج می‌کند. «تسکین» شرح این دلدادگیها را با آب و تاب تمام به نظم کشیده است که در برخی تعبیرات و تشبیهات غنایی و عاشقانه‌اش، بیتهای شورانگیز و دلکش هم دیده می‌شود.

شخصیت دوم قصه، شاهزاده‌ای است به نام «خورشید آفرین» که در جنگی از فلک‌ناز شکست می‌خورد و اسیر می‌شود و طی ماجراهایی این دو باهم متحد و دوست می‌شوند و تا پایان عمر – در بزم و رزم – دوشادوش حرکت می‌کنند. داستان با مرگ فلک‌ناز و خورشید آفرین به پایان می‌رسد و همسران‌شان «گل» و«سرو» و «آفتاب» نیز یکی پس از دیگری آرزوی مرگ می‌کنند و می‌میرند و قبرشان – خاک به خاک – در جوار همدیگر است. تمام وقایع پهلوانی و غنایی را «تسکین» درصد صحنه باز گفته است.
کتاب فلک‌ناز – علی الرسم فی امثالها – با حمد و سپاس پروردگار و معراج پیامبر گرامی (ص) و مدح «جناب پسرعم خواجۀ عالم و خلیفه و داماد شریف، حضرت امیرمؤمنان» آغاز می‌شود و بعد، داستان با مولود فلک‌ناز آغاز و به مرگ او انجام می‌پذیرد.
توفیق «تسکین» در شاعری جاهایی است که «ساقی نامه» می‌گوید یا به وصف روز و شب یا صحنه‌های نبرد می‌پردازد یا وصف دلبران داستان و پهلوانان میدان را به رشتۀ نظم می‌کشد. بقیۀ اشعار کتاب چنگی به دل نمی‌زند. اگر هم به هزار دوز و کلک مضمونی متوسط سرهم کرده باشد، کاتبان گذشته و حروفچینان چاپخانه همان شعر نیم‌بند را به روزی انداخته‌اند که «مسلمان نشنود کافر نبیند»!

از ابتکارات «تسکین» انتخاب نام آدمهای قصّه است. اسامی چندین تن از اشخاص مهم داستان از میان ستارگان آسمان انتخاب شده که با نام قهرمان اصلی (فلک‌ناز) تناسب معنا دارند و درواقع یک مجموعۀ «فلک» ی تشکیل داده‌اند: دو مرد بزن بهادر قصه یکی «فلک‌ناز» نام دارد و دیگری «خورشید آفرین». «آفتاب» نام نخستین عشق فلک‌ناز، دختر ملک خاور است. «زهره» دختر وزیر پادشاه خاور، عاشق «مشتری» غلام مخصوص فلک‌ناز می‌شود و «اختر» نام غلام «آفتاب» است. پادشاه خاور دو وزیر دارد. نام وزیر دست راست – که معمولا در قصه‌های عامیانه آدم خوش‌طینتی باید باشد - «عطارد» است و نام وزیر دست چپ که بدذات و توطئه‌گر است «زحل» انتخاب شده. «مرّیخ» از غلامان دربار، نقش جلّاد دارد. اسم دختر شاه تاتار «شمسه» است و پدرش «فرقدان»، مادرش «سهیل» و دایی‌اش «پروین» نام دارد. «ماه زرافشان» هم نام خواهر فلک‌ناز است. بنابراین آسمان قصه پر است از ستاره!

اسامی زمینی قصه هم از نوع گل و گیاه است چون «سروطنّاز»، گل، سوسن و سنبل، چند نام بی‌تناسب هم بی‌توجه به فرهنگ و محیط جغرافیایی در قصه دیده می شود که عبارتند از «فاروق» و «مزروق» و «سلجوق»، اسامی پادشاه روم و دو پسرش که ظاهرا ضرورت وزن و قافیه شاعر را واداشته است که چنین شناسنامه‌هایی صادر بفرمایند؛ نامهای عربی برای مردم روم!

گفتیم که «تسکین» در سرودن «ساقی نامه» دستی دارد و در این کار تحت تاثیر نظامی گنجوی است که در شرفنامه و اقبالنامۀ خود برخی از صحنه‌های داستان را با ساقی نامه – مغنی نامه آغاز می‌کند. در ساقی‌نامه‌های فلک‌ناز خوانندۀ نکته‌یاب در می‌یابد که قرار است در این قسمت از داستان چه واقعه‌ای رخ دهد. مثلا در مقدمۀ حادثۀ حملۀ دیوان به شهر مصر می‌گوید:

بیا ساقی که چرخ دیو پیشه            مرا همچو پری دارد به شیشه
مرا ده جامی از صهبای گلگون         که ریزم از تن دیو فلک خون
چرا کاین دیو مردم‌خوار، پیوست         کند رنگین ز خون مردمان دست

ماهنامه جهان کتاب، اردیبهشت 1383، سال نهم، شماره 1، ص 24

شماعلاوه بر نظر می توانید مطالب خود را به ایمیل (info@tezhgah.ir) یا قسمت تماس با ما بفرستید نشر مطالب جنبه خبری و لزوما دیدگاه سایت نیست...
کلید واژه ها: سروگل فلک ناز شاداب کوه شاهنامه خوان لرستان بالاگریوه

شما می توانید اخبار مرتبط زیر را هم بخوانید :
برترین تصاویر جهان در 21 تیرماه 94 21 تیر 1394 22:26
«چشم بد» در متون نظم و نثر پارسی 20 تیر 1394 18:55
آتش سراغ کوه‌ «چارتا» لرستان رفت 20 تیر 1394 18:41
کوه بیستون سال ۸۵ در لیست آثار برجسته جهانی در یونسکو ثبت گردید 20 تیر 1394 18:01
غار « کلماکره » از غارهای باستانی و کهن لرستان است که داستانی شگفت انگیز و سرنوشتی پر از راز و رمز دارد. 20 تیر 1394 00:00
نظر دهید
نام شما :
ایمیل شما/اختیاری :
  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent

کد تشخیص از ربات :
          عکس خوانده نمی شود
عدد را وارد کنید :

  • دیدگاه ها، پس از بررسی و تأیید در سایت منتشر خواهد شد .
  • پیام های حاوی تهمت یا افترا، منتشر نخواهد شد .
  • پیام های غیراز زبان پارسی یاغیر مرتبط منتشر نخواهد شد.
  • با نظرات و پیشنهادات خود در تکمیل این مطلب همراه باشید.
  کلیه حقوق این وب سایت برای تـژگـاه محفوظ و بازنشر مطالب با ذکر منبع مجاز است. شما می توانید مطالب خود را به ایمیل یا قسمت تماس با ما بفرستید. نشر مطالب جنبه خبری و لزوما دیدگاه شورای نویسندگان سایت نیست.  طراحی سایت پیشروسافت