هفدهمین سالگرد عروج سردار مصطفی میررضایی گرامی باد.
نوزدهم اردیبهشت هفدهمین سالگرد عروج سردار رشید سپاه اسلام، مصطفی میررضایی از فرماندهان شجاع و رشید لرستان، جنوب و غرب کشور را گرامی می داریم.

یک خاطره و یک روایت از میررضایی:
سردار رشید اسلام سبزخدا میر دریکوند (مصطفی میررضایی) را در حالی می شناسم که از گردان ابوذر به گردان أنبیاء در سال 65 قبل از عملیات کربلای چهار به عنوان معاون دوم گردان انتقال پیدا کرد. در شب کربلای 4 در حین عملیات در وسط ستون نیروهای گردان اوایل سنگرهای دژ اسطوره ای صدام یا شلمچه، نیروها را به درون سنگرهای عراقی هدایت می کرد و بعد از عملیات کربلای 4 و عملیات کربلای 10 یا فتح 5 به عنوان فرمانده گردان أنبیاء علیهم السلام منصوب گردید. سیمای زیبای وی، سخنرانی های دلنواز ایشان، توجیه لحظه به لحظه نیروها، رفتار با متانت و خوش فکری و چهره دوست داشتنی او به همه نیروهای گردان روحیه می داد. فرماندهانی را تربیت نمود که اکثرا در عملیات های نصر 8 بیت المقدس 2 و عملیات مرصاد به شهادت رسیدند. وی یار صدیقی برای سردار نوری فرمانده لشگر 57 بود. در مشاهدات خود دیدم در دوران مسئولیت عملیات لشگر، سردار نوری هیچ وقت نتوانست بدون سبزخدا تنها بماند، سردار نوری طاقت فراق سبزخدا رو نداشت. نظم و انضباط، آموزش تک تک بسیجی ها و لبخند های شیرین و پی در پی او دیدنی بود. چه در زمان فرماندهی عملیات لشگر 57 و فرماندهی گردان انبیاء علیهم السلام؛ همه نیروهای تحت امر ایشان از او راضی و برای همه الگو بود. طراح و سخنور، فرماندهی شجاع که زبانزد عام و خاص بود. هنگام شهادت همه را در غم فرو برد و تشییع جنازه وی دیدنی بود گریه های بچه های تحت فرمانش در دوران دفاع مقدس هرگز فراموش شدنی نیست. إن شاء الله که شفیع همه ما باشد با تعظیم و احترامات فراوان.
راوی : سرهنگ علی آقایی از رزمندگان و یادگاران دوران دفاع مقدس.
شماعلاوه بر نظر می توانید مطالب خود را به ایمیل (info@tezhgah.ir) یا قسمت تماس با ما بفرستید
نشر مطالب جنبه خبری و لزوما دیدگاه سایت نیست...

یک خاطره و یک روایت از میررضایی:
سردار رشید اسلام سبزخدا میر دریکوند (مصطفی میررضایی) را در حالی می شناسم که از گردان ابوذر به گردان أنبیاء در سال 65 قبل از عملیات کربلای چهار به عنوان معاون دوم گردان انتقال پیدا کرد. در شب کربلای 4 در حین عملیات در وسط ستون نیروهای گردان اوایل سنگرهای دژ اسطوره ای صدام یا شلمچه، نیروها را به درون سنگرهای عراقی هدایت می کرد و بعد از عملیات کربلای 4 و عملیات کربلای 10 یا فتح 5 به عنوان فرمانده گردان أنبیاء علیهم السلام منصوب گردید. سیمای زیبای وی، سخنرانی های دلنواز ایشان، توجیه لحظه به لحظه نیروها، رفتار با متانت و خوش فکری و چهره دوست داشتنی او به همه نیروهای گردان روحیه می داد. فرماندهانی را تربیت نمود که اکثرا در عملیات های نصر 8 بیت المقدس 2 و عملیات مرصاد به شهادت رسیدند. وی یار صدیقی برای سردار نوری فرمانده لشگر 57 بود. در مشاهدات خود دیدم در دوران مسئولیت عملیات لشگر، سردار نوری هیچ وقت نتوانست بدون سبزخدا تنها بماند، سردار نوری طاقت فراق سبزخدا رو نداشت. نظم و انضباط، آموزش تک تک بسیجی ها و لبخند های شیرین و پی در پی او دیدنی بود. چه در زمان فرماندهی عملیات لشگر 57 و فرماندهی گردان انبیاء علیهم السلام؛ همه نیروهای تحت امر ایشان از او راضی و برای همه الگو بود. طراح و سخنور، فرماندهی شجاع که زبانزد عام و خاص بود. هنگام شهادت همه را در غم فرو برد و تشییع جنازه وی دیدنی بود گریه های بچه های تحت فرمانش در دوران دفاع مقدس هرگز فراموش شدنی نیست. إن شاء الله که شفیع همه ما باشد با تعظیم و احترامات فراوان.
راوی : سرهنگ علی آقایی از رزمندگان و یادگاران دوران دفاع مقدس.
