دسته بندی : یادداشت شما نسخه قابل چاپ تاریخ : 18 آبان 1398 , 13:58 - شناسه خبر : 703 -
مختصری درباره روستای پران پرویز، از توابع دهستان ملاوی شهرستان پلدختر
پران پرویز در غرب رودخانه کشکان واقع شده است. هر وقت که از پلدختر به طرف پران پرویز حرکت کنی، پس از طی مسافت دهکیلومتر، نرسیده به پیچ جاده اصلی خرمآباد به پلدختر، جاده فرعیای وجود دارد که حدود دوکیلومتر به جانب غرب و عبور از یک پل کوچک ماشینرو، میتوان به روستای زیبا و ساحلی پران پرویز رسید و از نزدیک جاذبههای گردشگری آن، از جمله آسیابهای آبی و آثار باستانی دیگر را ملاحظه کرد. از زمانی که در دانشگاه پیام نور پلدختر تدریس میکردم، نام این روستا را شنیده بودم و همواره نام باستانی روستا یعنی پران پرویز برایم جلوهای خاص داشت و بارها به دنبال وجه تسمیه آن بودم و هرچه سؤال میکردم، پاسخ درستی که مرا قانع کند، بهدست نمیآوردم. سرانجام در روز 20 شهریورماه سال ۱۳۹۵ شمسی به دیدار برخی اهالی روستا رفتم و با پرسشهایی که انجام دادم، پاسخ دقیقی که حکایت از نوشتهای و یا منبعی در این باره باشد بهدست نیاوردم؛ اما همین که نام خسرو پرویز را شنیدم و یکی از اهالی درباره آثار باستانی حومه پران پرویز صحبتهایی کرد و اعلام نمود قرابت خویشاوندی با روستاهای منطقه رومشکان داریم به یاد وجه تسمیه منطقه رومشکان افتادم که سالها قبل در مجله ذخایر انقلاب آن را دشتی ذکر کرده بودم، که خسرو پرویز با کشور روم جنگیده بود و سپاه ایران در این منطقه روم را شکست داده بودند و حتی در این جنگ اسیر گرفته بودند. از آن زمان به بعد، این منطقه را رومشگان (Romeshkan) میگویند و جالبتر این بود که بانویی رومشکانی در وب سایت خویش کدخدای پران پرویز را جزو خوانین و بزرگان رومشکان مطرح کرده بود. پس پران پرویز احتمالاً جایگاه اردو و پادگان مشق نظامی خسرو پرویز شاهنشاه ساسانی و سپاه قدرتمند ساسانی بوده است. در هر صورت با هر که مصاحبه میکردم مرا به کدخدا فتحی (فتحالله) بازوند ارجاع میدادند و میگفتند که وی الان ساکن پلدختر میباشد. گروهی نیز میگفتند: «حاجی سبزعلی امرایی ساکن کوهدشت درباره این روستا و تیرهها و طوایف آن میتواند شما را دقیقتر یاری نماید.» بنده در آن روز شماره تلفن همراه کدخدا فتحالله بازوند را گرفتم و بعد از چندبار که با ایشان تماس گرفتم، همواره در رومشکان یا ترهان و یا کوهدشت در حال انجام فعالیتهای اجتماعی و مسایل صلح و سازش بود و گویا ایشان به همراه افراد نوعدوست و بزرگان منطقه، به حل و عقد امور مردم میپردازند و آن طور که شنیدم ایشان نیز مانند پدرش، کدخدا قاسم و پدر بزرگش کربلایی رفیع در منطقه رومشکان و پلدختر از مشاهیر و افراد مردمدار و خوشنام میباشند. پران پرویز (Paranparviz) و روستاهای ورهزرد (Varezard) و میان (Mian) یا میدان کوچک و بزرگ، وخردسر (Kherdesar) یا گیژان، گویا چند سالی است که در تقسیمات جدید جزو پلدختر شدهاند، گرچه قبلاً جزو رومشکان بودهاند. رومشکان کنونی اتحادیهای بزرگ است که از سه اتحادیه ایلی مهم بهوجود آمده است و اکنون با خویشاوندیهایی که با هم نمودهاند، همبستگی ایلی سیاسی و اجتماعی ارزشمندی را به منصه ظهور گذاشتهاند. دشت رومشکان و حاشیههایش، از غرب به شرق به ترتیب؛ ایل سوری، ایل امرایی و ایل بازوند در آن سکونت دارند. 1 - ایل سوری: بیشتر مردم این ایل به زبان لکی سخن میگویند از جمله پایروندها و مهکیها را میتوان نام برد و برخی هم به گویش شیرین لری رومشکانی تکلم مینمایند. ایل سوری که در غرب رومشکان استقرار یافته است و دارای اتحادیهای از ده روستا به مرکزیت دهستان ولیعصر(عج) یا قاطرچی سابق میباشد. طوایفی که ایل سوری را تشکیل دادهاند عبارتنداز: گراوند، پایروند، رماوند، سوری، دیناروند، نظرعلیوند، شیراوند، رومیانی و مهکی، سوره مهری، آقاجان و ... که به صورتی مسالمتآمیزی با هم زندگی مینمایند. 2 ـ ایل امرایی: در مرکز دشت رومشکان مستقر شده است و الان مرکز شهر رومشکان، چیابل یا چغابل میباشد. واژه«چیابل» (Chiabal) از دو لغت «چیا» (Chia) به معنای تپه و «بل» (Bal) به معنای بلند و مشخص است و در اصطلاح چغابل منطقهای باستانی گفته میشود که حداقل قدمت آن به دوران هخامنشی برمیگردد که از زمانهای قدیم تاکنون جایگاهی برای زندگی و مرکزیتی برای اداره و سامان بخشیدن به پلدختر و ترهانات بوده است. ساکنان قدیم چیابل (Chiabal) دارای تمدن و پایگاه حکومتی بوده است و آثاری از گذشتگان را به آیندگان عرضه کرده است. ساکنان چیابل خود از اتحادیه طوایفی مانند هوزمانن (Houzmonan)، غضنفری، رشنو، سهرابوند (که اصالتاً ماسبی پشتکوه و یا ماسبیهای پیشکوه و پشتکوه همه سهرابوند یا سرخابوند و شاید هم همگی وابسته به ایل منقرض شده سوره مهری باشند. (الله اعلم بالصواب)، آهنگر، کولیوند، یوسفوند، برخی از سادات ناصرالدینی و ... میباشد که همگی در قالب ایل امرایی مطرح هستند. البته هوزماننها مردمی صاحب تاریخ و معرفت میباشند که از جنوب غربی کرمانشاه آمدهاند. یک دودمان از این بزرگواران با فامیلی قنبری مشهورند. برای شناسایی شجره یک نفر از هوزماننها را برایتان مینویسم که حاج مقصودعلی سورهمیری پیک ناصرالدینشاه قاجار در لرستان قدیم و دوست صمیمی حسینقلیخان صارم السلطنه والی پشتکوه با این دودمان وصلت کرده و دختر رشید بگ هوزمانن را به نام «نازکه» یا (تنکه بانو) برای پسرش لطفعلی میگیرد و آن جور که معمرین میگویند: «زنی متدین و نیکوکار بوده و زمانی که حاج مقصودعلی در مرتبه اول که به حج میرود چند بار عروسش تنکه بانو را میبیند که در بیتالله الحرام طواف مینماید و شرح آن در مقاله کدخدا حاج مقصودعلی در هفتهنامه پیک ایلام در سال ۱۳۹۵ شمسی چاپ شده است. قبر آن مرحومه بر درب گنبد شیخ و عارف بزرگ «شهره میر» در غرب دهلران است. در هر صورت از نوادگان پسری رشیدبگ در حال حاضر باید باقر و داود قنبری را نام برد که آنها فرزند مرحوم صید محمد بن گیالی (علیرضا) بن قمرالی (قنبرعالی) بن رشید بگ بن جانعالی هوزمانن میباشند. مرحوم رستم رفعتی نماینده سابق استان ایلام در دوران پهلوی، درکتاب انساب شهری و عشایری استان ایلام، آورده است: سهرابوندها از قدیمیترین تیرههای ماسبی میباشند و به چندین تیره تقسیم میشوند که تیره علی (میرزاعلی) پدر خدارحم و کرمعلی و نورالدین و بازماندگان آن در چیابل (چغابل) رومشگان لرستان سکونت دارند.(1). اینها در زمان اسماعیلخان والی لرستان به آنجا رفتهاند.(2) 3 ـ ایل بازوند: که در رومشکان شرقی یا شرق رومشکان مستقر هستند. این اتحادیه الان دارای پنج روستا به مرکزیت خیردرار (Kheirderar) یا دو راهی بازوند میباشد. بازوند اصل دارای طوایف کوسه و رنگینبان میباشد و بازوند فرع، دارای طوایف گلستانه و عبدال بیگی (صحرا) و روستای پاسگاه بازوند میباشند.(3) شعبهای از طایفه کوسه بازوند، در روستای پران پرویز (Paranparviz) سکونت میدارند. اصل بازوندهای پرانپرویز جزو زیودار بوده و همگی از نسل وشمگیر زیاری میباشند. از آنجا که کدخدا قاسم بازوند داماد سورهمیریها بوده و سورهمیریها نیز با جافرهای کولیوند قرابت خویشاوندی دارند، به همین دلیل قاسم بازوند کدخدا میشود و بعد از مرگ وی، فتحی (فتحالله) کدخدای پران پرویز میشود. کدخدا فتحی بازوند را در روز چهاردهم فروردین سال۱۳۹۶ در منزلش ملاقات کردم و از ایشان درباره ساکنان قبلی و بعدی پران پرویز سوال کردم که ایشان گفتند: «قبل از روی کار آمدن غضنفریها، پران پرویز جای طایفه ترکاشوند و یکسری از وندهای لرستان بود ولی بعد از آنها خاندان تیموری وابسته به امراییها به این روستا آمدند، ما کوسههای بازوند، سورهمیریها و جافرهای کولیوند سکونت داریم. اقلیتی از تیموریها وجود دارند که فرد معروف آنها در زمان حکومت پهلوی مهزکی (محمدزکی) برادر محمد ولی بوده است.» وی گفت: «تیموریها بازوند اصل میباشند. کولیوندها که قرابت با سورهمیریها دارند جمعیتی تقریباً برابر سوره میریها دارند. شجره یکی از جافرهای کولیوند به نام محمدولی به شرح زیر میباشد: مسعود بن محمد ولی بن لوکه (لاکه) بن شهولی بن حاتم بگ. که این حاتم بگ و اقوامش از نورآباد و الشتر به این مکان آمدهاند. شجره یکی از معروفترین سورهمیریهای پران پرویز مرحوم حاج صید محمد، به صورت زیر میباشد: جلال بن حاج صید محمد بن کیمالی بن بگه بن شهره میر. و شجره کدخدا فتحی از طرف مادر به شرح زیر است: کدخدا فتح الله بن حاجیه قدمخیر سورهمیری بن بگشیر بن بگه (بگمراد) بن شهره میر. و از لحاظ پدر، نیز شجرهاش به شرح زیر است: کدخدا فتح الله بن کدخدا قاسم بن رفیع بن علی همی (علیامید) بن کسانی بن اسماعیل بن لولا. در ادامه کدخدا فتحی بازوند، در مورد سورهمیریهای پران پرویز میگفت: آنها پنج نسل است که در این روستا زندگی میکنند و از منطقه دلفان آمده اند و با سورهمیری های چمکلان دره شهر نسبت فامیلی دارند. این طایفه الان با جافرهای کولیوند و بازوندها رابطه خویشاوندی داشته و دارند و از همدیگر برای فرزندانشان همسر اختیار مینمایند. کولیوندهای جافر تیره ای از طایفه کرمشه میباشند و در نقاط گوناگون استانهای همدان، لرستان و ایلام پراکندهاند. قدمت کولیوند به قرن دوم وسوم هجری قمری میرسد و اکنون دارای طوایف اصلانشه، کرمشه، فرخشه (شامل تیرههای خیرالله یا «خیرکه»، هابیل، شکرالله، طالب، کر کر، بیرو یا بیرون (Biroun)، ایرانشه، بمانشه (بمارشه)، اولاد شه میباشد. (ولی برخی معتقدند اولادشه (اولیشه) تیرهای از بمارشه است و نوهی ملامنوچهر خان کولیوند، طایفه سوره میری را جزو کرمشه نوشتهاند. البته این سخن قابل تأمل است). سایر طوایف کولیوند عبارتند از کرمعلیها یا اولادها و فلکالدینها و تیرههای برخوردار و موسیوند. (که هر دو جزو فلکین (فلک الدین)ها محسوب میشوند). لازم به ذکر است اکنون هرکدام از این طوایف خودشان به ایل یا ایلاتی تبدیل شدهاند و همگی کلاتی را تشکیل میدهند که دارای نیای مشترک یعنی قلی یا (کلی) میباشند. شغل اکثر ساکنان پران پرویز بیشتر کشاورزی و دامداری است. آنها گندم، خیار، کاهو، هندوانه، حبوبات و... کشت مینمایند. عدهای هم دارای ماشینهای سنگین و سبک هستند و از آن طریق امرار معاش مینمایند. تعدادی هم از با سوادان و متمولین روستای پران پرویز در شهرستانهای کوهدشت و پلدختر ساکنند و از طریق مشاغل دولتی، خدماتی و تجارت امرار معاش مینمایند. کدخدا فتحی بازوند الان ساکن پلدختر است و در مصاحبهای که با وی انجام دادم طایفه داییهایش یعنی سرخهمهریها را مهم میداند. وی از مادرش حاجیه قدمخیر به بزرگی یاد میکرد و تدین و شجاعت او را چنین وصف میکرد: «به یاد دارم مادرم بعضی اوقات با فشنگ و قطار و تفنگ راه میرفت و در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، همیشه میگفت: "دوست دارم فرزندانم در جنگ بمیرند نه در داخل جا یا رختخواب".» حاجیه قدم خیر که زنی شایسته و با تقوی بود در مورد سرخهمهریها به فرزندانش گفته بود: «سورهمهریها مردمی شجاع و بیمنت هستند اگر کسی چیزی به آنها بدهد، آن را نوعی تحقیر میدانند و قبول نمیکنند. آنها اگر به فقر مبتلا شوند بعد از مدت کوتاهی از فقر نجات پیدا میکنند. سوره مهریها زیر بار زور نمیروند و در هر شغلی که باشند دارای پشتکار و تلاش صادقانه هستند.» سورهمهریها پیرو امامزاده سید ابراهیم ابن موسی الکاظم (بابابزرگ) میباشند. به مقام حسن گایار نیز احترام میگذارند. در مشکلات نذر یا داوت، دو شاهی نذرت را میگویند و بعد از رفع مشکل، نذر را ادا مینمایند. آنها در قدیم الایام دارای پرچم قرمز بودهاند. به طوریکه حتی یکی از اهالی پران پرویز وقتی صد سال پیش به خانقین عراق میرود آن پرچمها را بر در و یا در سر منازل آنها دیده بود(4). درجایی دیگر، درسال ۱۳۸۷ که استاد ظاهر سارایی برای کنفرانسی ادبی به سلیمانیه عراق میرود، ایشان را سرِ قبر ملا مصطفی بارزانی میبرند. طایفه و ایل آنها را هم دارای سربند و چفیه قرمز میبیند. حالا آیا این قرمزی نماد تشیع سرخ علوی یا مهرپرستی ایرانی است که باید در آینده تحقیق نمود. روستای ساحلی پران پرویز دارای دو مدرسه راهنمایی و ابتدایی است که نام دبستان شان شهید حاجی عباس برجیپور و مدرسه راهنمایی شهید صادق بازوند میباشد. در این روستا خانه بهداشت وجود دارد. قبرستان فعلی آنها به نام گراب در ساحل کشکان است و قبرستان قبلی آنها در دار بلین پران پرویز قرار دارد. در پایان، ناگفته نماند سورهمیریها برخی از بزرگانشان را به قبرستان سورهمیریهای نجف می بردند از جمله کربلائیه جواهر بنت بگه، عمه حاجیه قدمخیر سورهمیری که طبق وصیتش کربلائیه جواهر را در نجف اشرف در قبرستان سورهمیریها دفن کردهاند. این سخنان پراکنده وجیزهای بود برای معرفی روستای زیبای پران پرویز که دارای مجموعهای متشکل ازکوسههای بازوند زیاری، سورهمیریهای ساسانی، جافرهای کولیوند و تیموریهای عضنفری است که زندگی مسالمتآمیزی را در کنار هم سالهاست تجربه میکنند. آن ها دارای مذهب تشیع و با گویش لری و تعدادی نیز با زبان لکی سخن میگویند. * مدرس دانشگاه پیامنور بدره منابع: 1- رفعتی رستم، انساب شهری وعشایری استان ایلام ، انتشارات برگ آذین ، سال ۱۳۸۶، صفحه ۲۰۲ 2- همان مآخذ قبلی؛ صفحه ۲۱۵ 3- بازوند مجتبی، وبلاگ معرفی روستای رنگینبان، سالهای ۱۳۹۱/۹۲ 4- عبدالحسن که حدود صدسال پیش به عراق میرود عشیره سورهمیری برایش شناسنامه بهعنوان پسر عم میگیرند و الان کریم بن محمد حسین بن محمد حسن زنده است و به فامیلهای پران پرویز سرکشی مینماید. با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از وبسایت سیمره، تاریخ انتشار 28 خرداد 96
منبع خبر :https://shoaresal.ir/fa/news/67121
شماعلاوه بر نظر می توانید مطالب خود را به ایمیل (info@tezhgah.ir) یا قسمت تماس با ما بفرستید
نشر مطالب جنبه خبری و لزوما دیدگاه سایت نیست...
منبع خبر :https://shoaresal.ir/fa/news/67121